روزنامه ها هرگز نمی‌دانند
تمام اتفاق های تلخ جهان
می‌ تواند از فنجانی چای شروع شود
و گاهی دریا در سکوت 
غرق می‌شود

اینجا قطب است !

شاید از قطب هم سرد تر ...

مردمانی که دلشان سخت سرد و بی بخار شده است ...

چشمانی که محبت را به شهوت فروخته اند ...

و دستانی که اگر هم دستگیری کنند بی دلیل نمیکنند ...

شاید این روزا همه با خود این جملات را  زمزمه میکنیم ...

اما !!

یک چیز می ماند :

من میدانم که به اندازی این سرما ، آنطرفتر آتش محبتی شعله ور است

میدانم که به ازای هر جنگی ، صلحی بر پاست

میدانم خدایی ان بالا نشسته که نگهبانانی بر زمین گماشته تا تو را دستگیری کنند ، وسیله هایی که لحضه به لحضه زندگی به تو مید هند ...

آرام باش 

سخت از لطف بی کران آرام باش ، که آرام سختی ها را پذیرا باشی !

نگران حرف مردم اگر نبودیم

مسیر زندگیمان طور دیگری رقم میخورد

دوست داشتنهایمان را راحت تر جار میزدیم

لباسی را بر تن میکردیم که سلیقه ی واقعیمان بود

آرایشی می کردیم که دوست داشتیم

دلمان که میگرفت مهم نبود که کجا بودیم

بی دغدغه اشک میریختیم

صدای خنده هایمان تا آسمان هفتم میرفت

با پدر و مادرمان دوست بودیم

حرف یکدیگر را میخواندیم 

نگران حرف مردم اگر نبودیم 

خودمان برای خودمان چهارچوب تعریف میکردیم

روابطمان را نظم میدادیم

دخترها و پسرهایمان

حد و مرز خودشان را میشناختند

نیمی از دوست داشتنهایمان

به ازدواج منجر میشد 

نگران حرف مردمیم اما

که چگونه رفتار کنیم که مبادا پشت سرمان حرف بزنند

که مبادا از چشمشان بیفتیم

که مبادا قطع شود روابط خانوادگیمان

ما در دورانی هستیم

که نه برای خودمان 

برای مردم زندگی میکنیم

مهم نیست چهرتون زشته یا زیبا،

امامهم درونتونه که زیبا باشه ،

چون همیشه آدمایی که محو درونتون میشن موندنی تر از کسایین که محو ظاهرتون میشن !

انتقام

تعداد صفحات : 7